

در مناطق و کشورهای عربی، اطلاعات دقیقی از اوضاع و تحولات ایران وجود نداشت و به همین دلیل روزنامهنگاران عربزبان تلاش میکردند اطلاعاتی در مورد اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران بیان کنند. برخی بر این باورند که اهمیت بنیانگذاری سربازی اجباری در ایران آن دوره، در حالت اجتماعی آن بود چرا که در عمل نیز اجباری بود و برای نخستینبار، جوانان برخاسته از طبقات، گروههای اجتماعی و مناطق گوناگون، با هم درآمیخته شدند که گامی اساسی در تحکیم مبانی وحدت ملی میان ایرانیان بود. اما از آنجا که هیچ اجتماعی بدون نظام حاکمیتی نمیتواند دوام داشته باشد، دو شیوهٔ فرمانروایی قابل تصور است؛ یکی مبتنی بر فرمانروایی و استیلای یک شخص (شاه)، که مالک رقاب مردم محسوب میشود و مردم حکم یتیم و صغیر را دارند؛ و دیگری، حکومتی که در آن شاه در تصرفات خود محدود و اساس سلطنت بر «اقامهٔ وظایف و مصالح نوعیه» باشد. بر خلاف مالیات املاکی که مستقیماً توسط اعضای آن پرداخت میشود، مشمول مالیات بر درآمد شرکت نیز میشود. این کشتی اولین کشتی عربی بود که به نیویورک میرفت.
پس از تسلط اعراب به ایران، در زمان حجاج بن یوسف ثقفی دفاتر مالیاتی از زبان فارسی به عربی برگردانده شد. همچنین به احتمال زیاد مالیات بر سود بادآورده که کاملاً غیرقابل پیشبینی (خلاف انتظار – درآمد موقت) است نیز میتواند در این دسته قرار بگیرد. همچنین میتوان استدلال کرد که یک دموکراسی جامعه بهطور کلی تصمیم میگیرد که چگونه سیستم مالیاتی باید ساماندهی شود. او در مقالهای با نام «الدُستور الفارسی: تاریخهُ» (به فارسی: «تاریخ قانون اساسی ایران») خلاصهای از کتاب ادوارد براون را منتشر کرد و در آن زمینههای شکلگیری مشروطه مانند جنبش تنباکو و اقدامات سید جمالالدین اسدآبادی و ملکم خان را شرح داد و سپس ماجرای به توپ بستن مجلس را بیان کرد. بهطور مثال در این دوره، واژهٔ «آزادی» به مفهوم غربی آن، یعنی حکومت مبتنی بر قانون و حفظ حقوق شهروندان جامعه، مورد استفاده قرار گرفت. در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲، اقتصاد ایران که مبتنی بر کشاورزی بود، با بحران شدیدی روبهرو شد و ایران را به کمکهای خارجی محتاج کرد. او پس از جلوس به تخت پادشاهی شماری از مقامات دون پایه تر دربار قاجارها به خصوص آنها که از جمهوریخواهی حمایتی نکرده بودند را حفظ کرد. و در رسالات خود، اصولی از قانون اساسی را که به نظرش با شرع در تضاد است، مشخص میکرد.
معدود مسافران خارجی که در این دوره بختیاریها را دیدند تنها از پریشانی و فقر آنها سخن میگویند. اوضاع اقتصادی و استقلال کشور روز به روز ضعیفتر میشد و دخالتهای کشورهای دیگر در تشدید این اوضاع نقش پررنگی داشت. در بین روحانیان شیعه، گروهی معتقد بودند که دولتسازی میبایست بر اساس موازین و مبانی اسلام صورت گیرد و با شکل غربی مشروطه مخالفت میورزیدند و گروهی نیز شکل متعارف مشروطه را که برگرفته از کشورهای غربی بود، در تعارض با اسلام نمیدانستند. به نظر آجودانی، انقلاب مشروطه و چند سال بعد از آن، از معدود دورههای تاریخی در دوران معاصر است که برخی اندیشههای سیاسی و اجتماعی مجال بروز پیدا کرده است اما این، به معنای فراهم آمدن امکان ماندگاری برای آزادی اندیشه نبوده است. همزمان با وقوع انقلاب مشروطه در ایران، موج ادبی جدیدی در زبان فارسی شروع شد که بر تحولات سیاسی و اجتماعیِ وقت متمرکز بود. بنابراین تعارض دیگری که پس از پیروزیهای اولیه بروز پیدا کرد، اختلاف در ساختارهای قدرت بین مشروطهخواهان در مجلس و سلطنتطلبان در دولت و دربار بود. اتحادیه مینویسد که مشروطهخواهان به کاردانی، تجربه، نفوذ و ثروت رجال سابق احتیاج داشتند و از این رو، اگرچه در ابتدا بعضی از رجال قدیمی مانند کامران میرزا، ظلالسلطان و نصرتالدوله از کار برکنار شدند، اما در ادامه به بعضی دیگر از رجال سابق و بعضاً منفور، مقامهایی اعطا شد؛ مثلاً فرمانفرما، که والی آذربایجان شد و با همهٔ بیمی که از او میرفت، مورد استقبال انجمن آذربایجان قرار گرفت.
با اصرار بر گفتههای مسئولان استانی و حتی فرونریختن اسکلت ساختمان سعی کردند که موضوع آسیبهای مسکن مهر سر پل ذهاب را توجیه کرده و خبرگزاریهای دیگر را به بازی سیاسی متهم کنند. به گفتهٔ ماشاءالله آجودانی ایدهٔ دولت مشروطه از مفاهیم غربی وام گرفته شده بود، حال آن که قانون جدید بر پایهٔ اسلام و قرآن نوشته شد و به عقیدهٔ وی این دو منبع در تناقض با یکدیگر بودند؛ این تناقض باعث تقلیل بنیادیترین مفاهیم و اصول مشروطهٔ غربی شد که میتوان آن را «مشروطهٔ ایرانی» نامید. همزمان با گسترش بندرها و راهها، سدهای بزرگی در دزفول، کرج و مَنجیل بنا، و بیش از ۸۰۰ کیلومتر ریل راهآهن احداث شد که تهران را به شهرهای اصلی دیگر متصل وام با سند خودرو میساخت. از نخستین روحانیان مسلمانی که از همان آغاز، به صورت نظری به دفاع از بنیانهای فکری مشروطهطلبی برخاستند، ملا عبدالرسول کاشانی بود که با نگارش و انتشار رسالهای با نام رسالهٔ انصافیه از این ایده دفاع کرد که آزادیخواهی، ضرورتاً با اسلام در تعارض نیست و آنچه در تعارض این دو گفته میشود، ناشی از دریافت سنتی از احکام شرع است. به عقیده وی، تفاوت این جریان با علمای مشروطهخواه نجف این بود که اینها استعمار و تهاجم فرهنگی غرب را مهمترین خطر تلقی میکردند، ولی علمای نجف استبداد را خطر شماره یک میدیدند. Data was generated by GSA Content Gen erator D emoversion .
دیدگاهتان را بنویسید